فجایع اخیر در فلسطین به ویژه در نوار غزه که در ادامه ۷۰ سال اشغالگری صهیونیستها و کشتار ملت مظلوم فلسطین صورت گرفته، حوزه شعر و ادبیات را هم تحت تاثیر قرار داده و باعث شده تا شاعران کشورمان هم همنوا با آزادیخواهان جهان، مظلومیت و بیپناهی زنان و کودکان فلسطینی را بازگو کنند.
اوج این جوشش ادبی شاعران کشورمان در موضوع فلسطین، مربوط به جنایت اخیر رژیم اشغالگر قدس بود که به حمله موشکی به بیمارستان المعمدانی غزه و کشتار حدود ۱۰۰۰ نفر منجر شد که اکثر آنها زنان و کودکان پناهگرفته در این بیمارستان بودند.
نگاهی به مهمترین آثار ادبی خلق شده در هفتههای اخیر در ایران عزیز با موضوع فلسطین، میتواند نمایانگر حس نوعدوستی و آزادیخواهی نسل جوان شاعران ایران باشد و از سوی دیگر، نگاهی عمیق و ماندگار به مسئله فلسطین را در تاریخ ثبت و ضبط کند.
* کدام حنجره لبریز بغض و آهی نیست
محمدرضا ترکی از شاعران کشورمان درباره فجایع غزه چنین سروده است:
کدام خانه در این شهر قتلگاهی نیست
کدام حنجره لبریز بغض و آهی نیست
شب هراس، شب قتل عام و بمباران
شبی که روزنهای وا به صبحگاهی نیست
شبی که ماه هم از ترسِ سایهها تا صبح
جز انزوای محاقش گریزگاهی نیست
شبی که وضعیت قرمزش همیشگی است
میان رهگذران تا به مرگ راهی نیست
صدای کودکی آهسته، زیر یک آوار
به گوش میرسد و... گاه هست و گاهی نیست
غبار و دود گرفتهست آسمانش را
تو گویی این شب پیوسته را پگاهی نیست
درختها همه ترکش نشسته بر تنشان
بدون زخمِ عطش پیکر گیاهی نیست...
به مرگ قطعی وجدان خود رسیده بشر
به قلب سنگی او عشق را پناهی نیست
در آخرینجهش انسان بدل به گرگ شدهست
و کار گرگ مگر کینه و تباهی نیست
گناه آدمی شب سرشت گرگ نماست
وگرنه گرگ و شب تیره را گناهی نیست
* صبح نزدیک است...
میلاد عرفانپور هم درباره حقیقت فلسطین اینطور سروده است:
غزه تنها نیست، دنیا با فلسطین است
هرچه پیش آید، دل ما با فلسطین است
حقکشیهای شما حق را نخواهد کشت
حق در این پیکار تنها با فلسطین است
گوش کن: قرآن چه خواند و با که نجوا کرد؟
سوره نصر است، گویا با فلسطین است
صبح نزدیک است اگرچه سرخ میآید
فتح، آسان نیست اما با فلسطین است
دست روی دست بسیار است و این نوبت
دستخون شد؛ دست بالا با فلسطین است
در گلو خشکیده بغض کربلا، این بار
امتحان تشنگیها با فلسطین است
موجها دستی برآوردند و میگویند
آب را بستند؟ دریا با فلسطین است
نرم میتابد به نعش کودکان، خورشید
صبح نزدیک است و فردا با فلسطین است
* کمی آهسته ای دنیا...
الهام نجمی از شاعران جوان کشورمان هم با سرودهای متفاوت به ماجرای غزه پرداخته است؛
فلسطینم، فلسطینم پر از اندوه انسانها
گرفتارم، گرفتارم، کجایید ای مسلمانها؟
نمیبینید اطفالم به خون آغشتهاند اینجا
چه رنجی میکشم از مَکرِ بیپایان شیطانها
صدای بغض من را بشنو و هم فریاد شو با من
بخوان والنصر را، این بغض را بشکن به بارانها
به دوشم میکشم نعش جوانان غیورم را
ولی مشتم پر از خشمی است از باروتِ طوفانها
کمی آهسته ای دنیا، صدای بمبها خاموش
که شاید بشنوی آه دلِ رنجورِ عطشانها
منم بیت المقدس، من فلسطینم، منم مکه
منم حالا نماد کربلای کل دورانها
سرافرازم، شهیدم، تا ابد جاوید و پابرجا
به زیر آتشِ آل یهود و آل عصیانها
* بخوان والتّین و والزّیتون ...
فاطمه معصومی دیگر شاعر جوان و آئینی ایران اسلامی هم با این سروده به تحولات فلسطین پرداخته است؛
بخوان والتّین و والزّیتون! بگو امسال میبینیم
که خوشهخوشه زیتون از حریم قدس میچینیم
الا خورشید ظلمت را بشارت ده که صبح عید
نمیبیند دمی دیگر که ما خاموش و غمگینیم
به طوفان میکشد دین خدا کفر یهودا را
چنین بانیّ نابودی این آیین ننگینیم
جهان فریاد خواهد شد که ما خونخواهِ برحقّ
مسیح و احمد و سردارهای قدس خونینیم
تقاصت را بچش ای کافر از تحریف آن موعود
که ما از رهروان بیقرار کشته فینیم
به کوری بدان، این جمله را تکرار خواهم کرد
که ما پشت فلسطینیم، ما پشت فلسطینیم
* قسم که جان من و تو درون یک تن بود
زینب احمدی از شاعران نسل جدید کشورمان هم اینطور به آرمان فلسطین و ماجرای غزه ادای دین کرده است؛
قسم که جان من و تو درون یک تن بود
و جانمان نخ یک شمع نیمه روشن بود
کفن سپیدهی صبح من و تو بود انگار
و گورجمعیمان ناگزیر، میهن بود
همان که رج زده بودیم با هزار امید
–گلیم خانهی مان - زیرپای دشمن بود
زمین به حنجرههامان گدازهها میریخت
و روی پیکرمان سنگ و تیرآهن بود
هوا، هوا خفهشد بین ابرهای سیاه
و شیونی که میآمد هراس یک زن بود
زنی که گیج و پریشان نشست بر آوار
زنی که خواهر من بود... مادر من بود
به مرگ خیره نماندیم و قهوه نوشیدیم
به ناسلامتی هرچه بمب افکن بود
من و تو داد زدیم و خدا شنید چه غم؟
که گوشهای جهان عاجز از شنیدن بود
ارسال نظرات